رشد ساختاری دانش آموز

برای آن که تحول دانش آموز متناسب با رشد ساختاری وی ادامه یابد، شناخت عمیق معلم و مربی از مبانی تعلیم و تربیت و محتوای درسی و آموزشی و روان شناسی مراحل رشد، اولین و اساسی ترین قدم است. آن گاه با در نظر گرفتن ساختهای رشد عقلی نسبت به انگیزش دانش آموز در طراحی محتوا و روش آموزش – که در تعامل او با محیط خارج حاصل می شود برنامه ریزی کرد. در تربیت و آموزش زنده و فعال، دانش آموز محور اصلی قرار می گیرد و در فضایی معنوی و عادلانه در اثر تعامل فرد با فرد و فرد با گروه یادگیری تحقق می یابد. در چنین شرایطی – اگر صحیح رهبری شود. دانش آموز، کار فردی خود را با کار گروهی بسط می دهد و به رقابت سالم می پردازد و با انگیزه درونی یعنی همان احساس ارزشمندی از اقبال جمعی ترکیب می کند و به طور طبیعی به تلاش در فهم دیدگاههای همسالان می پردازد و با درک واقعیت، اندیشه خویش را با عمل سازش می دهد، به وجد می آید، احساس شخصیت می کند، و نشانه های اعتماد به نفس و عزم و اراده در وی ظاهر می گردد.

تعلیم و تربیت را قبل از این که بخواهیم به عنوان یک علم در نظر بگیریم، خود یک فن و یک هنر است. مربی و معلم باید هم به صفت علمی و هم به هنر آفرینندگی و خلاقیت مجهز باشد. معلم تنها انتقال دهنده معلومات ساده نیست . هنر آموزش و ذوق پرورش همراه با جنبه های عاطفی و ارتباطی، در یک فرایند آموزشی و تربیتی، از نقاط قوت و قدرت یک معلم است، چرا که هدف از تربیت، شکوفا ساختن استعدادهای فطری و فعال کردن شخصیت دانش آموز در جهت تحکیم و تقویت عزت و کرامت نفس و تفاهم با دیگران است.

تربیت باید در مدرسه زمینه پیدایش دیدگاه باز و همکاری و تفاهم و گذشت و دوستی را در بین دانش آموزان و همسالان توسعه دهد. این دیدگاه، لازمه زندگی مشترک و اجتماعیی است که به سوی رشد و کمال حرکت می کند و از فرهنگ اسلامی نشأت می گیرد. با تغییر و تحولی که در نظام آموزشی ما لازم است صورت بگیرد، در مدرسه های فعلی باید هدف چیزی بالاتر از انباشتن معلومات و پر کردن محفوظات در ذهن دانش آموزان و همچنین گوش دادن صرف به درس و اجبار و اکراه به اطاعت و فرمانبرداری و ایجاد زمینه سبقت جوییهای سرسام آور و رقابت جوییهای تنگ نظرانه برای دریافت نمره بیست باشد.

باید آن فضای معنوی که در صدر اسلام بر حوزه های درسی ما سایه افکنده بود و در جهت پرورش شخصیتهای آزاده و آزاد منش و محقق و عزتمند گام بر می داشت، زنده شود. باید فضایی معنوی و صمیمی، به دور از فشار و اکراه و جو رقابت جویی و نخبه پروری، در عین احترام به شخصیت همه افراد، قاطعیت لازم برای اجرای ارزشهای متعالی، به وجود آید.

بنابراین، تعلیم و تربیت، آموزش صرف نیست، بلکه فراهم آوردن موقعیتها، زمینه ها و ایجاد شرایطی است برای تحول شخصیت آدمی و مستلزم وجود روابطی عمیق و گسترده و پرجذبه و عاطفی بین معلم و دانش آموز است . متأسفانه در اکثر مدارس پس از گذشت چند هفته از سال تحصیلی، ارزشیابیهای آموزشی باعث می شود که روابط و مناسبات بین معلم و دانش آموز به سردی گراید و رغبت و شوق و ابتکار در هر دو از بین برود و اعتماد و احترام متقابل از هر دو سلب شود؛ زیرا نحوه ارائه محتوای درسها و حتی خود مواد درسی و نوع امتحان و ارزشیابی و پرسشها، و تشویقها و تنبیه ها به نتایج واقعی و حقیقی منجر نمی شود و اصولا توانایی و استعداد واقعی دانش آموز را به طور صحیح، آشکار نمی سازد .

زمینه های قبلی، مانند مشکلات عاطفی و روحی، سنجش حافظه و یادگیری آنی و سطحی بدون فهم و استدلال، بیشتر دخالت دارد تا سنجش واقعی ظرفیتهای خلاق و تفکر علمی افراد . از این رو بازتاب اعلام نمره های آزمونها بین اطرافیان، با شخصیت دادن به دانش آموز به نحو ظریفی گره خورده است، چرا که در ارزشیابی، نظر بیشتر دانش آموزان این است که آیا پس از اعلام نتایج آزمونها، آنها مورد توجه و پذیرشند یا نه؟ بنابراین از نظر عاطفی پس از اعلام نتایج ارزشیابیهای کلاسی و برجسته کردن شخصیت تعدادی ، موجبات یأس و دلسردی و سرخوردگی بسیاری دیگر از دانش آموزان فراهم می آید. وانگهی رتبه بندی دانش آموزان بر حسب نمره های خام در سی و سنجش و مقایسه آنان با یکدیگر بدون در نظر گرفتن کار و توان و سن و هوش و ذوق و استعداد و تفاوتهای فردی و مشاغل آینده آنان در زندگی اجتماعی، کاری ناصواب است.

فضای آموزشی و تربیتی مدرسه باید از هر نوع قضاوت و ارزش گذاری نسبت به شخصیت دانش آموزان خالی باشد تا امنیت خاطر آنان را فراهم سازد. شرایط آموزشی باید به آنان مجال دهد تا با رغبت و انگیزه ای قوی در فضایی آرام و با روحیه ای شاد و فعال در کسب ارزشها و اندوختن تجربیات و فراگیری مطالب علمی و اخلاقی مشارکت جویندو بتوانند مطالب آموخته شده را در تمام دوره های زندگی خود مورد استفاده قرار دهند. باید زمینه ها را طوری فراهم ساخت که دانش آموزان به طور مداوم دامنه فعالیت و کنجکاوی خودرا در فراگیری مطالب جدید توسعه دهند، بدون این که از رغبت و انگیزه آنان در یادگیری چیزی کاسته شود. باید مدرسه حساسیتی ایجاد کند که دانش آموز یاد بگیرد چگونه فکر خود را به کار اندازد و از تجربیات خویش چگونه استفاده کند و در مواجهه با مسائل و مشکلات درسی و اخلاقی عاقلانه تصمیم بگیرد. در این شرایط همه افراد ذوق و علاقه و تلاش خود را به کار می اندازند و تواناییها و استعدادهای بالقوه خود را به میدان آورده و به فعلیت می رسانند. این امر از کاهش انگیزه آنان که ناشی از احساس حقارت نزد همسالان و عدم احساس ارزشمندی در درس و تحصیل است. جلوگیری می نماید.

نباید قبل از این که دانش آموز به کشف مناسبات و مفاهیم درسی و اخلاقی – که در خلال بحثها و تعاملات گروهی ایجاد می شود – بپردازد، از وی خواسته شود به صورت سربسته و دیکته شده بدون فهم و ادراک آنها را بپذیرد و پیش از آن که برای وی جنبه تجسمی و تحلیلی پیدا کند، آنها را به طور طوطی وار حفظ کند.

منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم ۱۳۹۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست