رفتارهای تنش زا در مدیریت خانواده

درآمد
خانواده واحد اساسی جامعه است و از مجموعه ای از افراد تشکیل شده که از لحاظ اعتقادی، اقتصادی، عاطفی و اجتماعی به یکدیگر پیوندخورده و به هم وابسته می باشند[۱].چگونگی مدیریت خانه و خانواده از اهمیت زیادی برخودار می باشد و اصولا نقش والدین در این مسئله ظهور و بروز پیدا می کند، والدین موفق، کسانی هستند که به بهترین نحو توانسته اند روابط و مناسبات موجود در خانواده و میان اعضاء را مدیریت کنند و سامان ببخشند و از این طریق تواسته اند، خانواده ای مطلوب، با الگوی هایی شاخص تربیت کنند.

مادامی که والدین بتوانند این الگوها را به صورت صحیح و کارآمد در خانواده نهادینه سازند، بخش اصلی مدیریت خانواده محقق شده است، از جهت دیگر، به هر میزانی که والدین در این راستا موفق نشوند، آسیب های اساسی به روابط فی ما بین اعضای خانواده وارد می شود.

در این بین، برخی رفتارها و رویکردهای تنش زا در مدیریت خانواده وجود دارد که اگر شاهد وقوع چنین رفتارهایی باشیم، آن خانواده در نحوه ی مدیریت خود دچار آسیب و خلل های جدی می شود که در ادامه، برخی از این رفتارهای پر تنش در مدیریت خانواده ذکر می شود که بر والدین و حتی سایر اعضای خانواده لازم است که به این مسائل اهتمام ویژه داشته باشند.

اشتغال بیش از حد
خانواده به ویژه در آستانه قرن بیست و یکم به عنوان یک نقطه عطف تناقض که مسائل مختلفی را نیز به دنبال می آورد، نمود پیدا کرده است و بحران ناشی از آن، کل نظام جامعه را تهدید می نماید و به همین دلیل بسیاری از جامعه شناسان و سیاستمداران، بازگشت به ارزشهای خانواده را توصیه می نمایند[۲] و یکی از ارزش های اساسی خانواده، در کنار خانواده بودن و همراه و همدل با اعضای خانواده بودن است.

یکی از آسیب های جدی در روابط فی ما بین همسر و شوهر، اشتغال بیش از حد همسر[۳] می باشد؛ چنان چه شوهر، به جهت تامین بیش از پیش مسائل اقتصادی خانواده و همچنین مرتفع نمودن نیازهای موجود خانواده، خود را بیشتر درگیر مسائل اقتصادی بنمایند شاید در ظاهر، بخشی از چالش های اقتصادی خانواده مرتفع می شود، ولی نکته لازم به ذکر این است که در کنار این مسئله، آسیب های جدی دیگری به خانواده وارد می شود که باید مد نظر قرار داد که مهترین این آسیب ها، خلاء های عاطفی و احساسی می باشد که هم به همسر و هم به فرزندان خانواده تحمیل می شود که در برخی موارد، اهتمام به این مسائل عاطفی و احساسی، نسبت به مرتفع نمودن چالش های اقتصادی خانواده، ضرورت و اهمیت دارد و در اولویت است.

اشتغال بیش از حد، زمانی چالش های بیشتری را به وجود می آورد که مادر خانواده نیز شاغل باشد؛ در این صورت، عدم حضور پدر، همراه با کمبود حضور مادر، دست به دست هم می دهد و خلاءهای روحی همسر، شوهر و فرزندان را دوچنان می نماید. عنصرمهم در روانشناسی خانواده، شناخت جو یا فضای روانی حاکم بر آن است و در تربیت نیز نکته اساسی، هدایت این جو و فضا به سمت شرایط مطلوب تربیتی می باشد[۴]، بنابراین نکته مهم که در مدیریت خانواده باید لحاظ کرد این است که باید جو حاکم در خانواده را به سمت و سویی مدیریت و هدایت کرد که در پرتو آن بتوان تربیت را به نحو بهتری سامان داد.

ارتباط بیش از حد همسر با دوستان خود[۵]
بعد از تاهل، تکالیف و مسئولیت های فراوانی بر دوش انسان قرار می گیرد که باید در تلاش باشد هر یک از این مسئولیت ها و تکالیف را به صورت کامل و جامع ایفا کند که یکی از تکالیف اساسی در این بین، وقت گذاشتن و درکنار اعضای خانواده بودن است.

هر یک از اعضای خانواده، نیاز به برقراری ارتباط عاطفی و روحی بوده و متقابلا، نیاز های طرف مقابل و فرزندان را نیز پاسخ می گوید؛ لذا ارتباط اعضای خانواده یکی از مسائل ضروری خانواده می باشد. در کنار مدیریت ارتباط اعضای خانواده، آن چه که ضرورت دارد، مدیریت ارتباط با جمع های دوستان می باشد. دو اشتباه اساسی در مدیریت ارتباط با دوستان این است که افراد، بعد از تاهل، همانگونه که پیش از تاهل با دوستان خود مراوده داشتند، به همان میزان و حتی بیش از پیش، در جمع دوستان حضور پیدا کنند؛ آسیب دیگر نیز، قطع کامل ارتباطات و مراودات دوستانه می باشد که هر دو رویکرد ذکر شده، ناصواب و آسیب زا می باشد.

بهترین رویکرد در این موضوع بدین صورت است که هم همسر و هم شوهر، روابط برنامه ریزی شده و داخل چارچوب با دوستان خود داشته باشند که نه از مزایای ارتباط با جمع های دوستانه محروم شوند و نه ارتباط با دوستان، موجب چالش و آسیب در روابط خانوادگی گردد. حتی یکی از رویکردهایی که می توان در مدیریت دوستان در کنار خانواده داشت، این است که جمع های دوستان و ارتباط با دوستان را به صورت خانوادگی و در قالب جمع های خانوادگی ادامه دهند که این رویکرد باعث می شود که علاوه بر حفظ ارتباطات سالم با دوستان، خانواده ها نیز در جریانِ کم و کیف این ارتباطات قرار می گیرند که از آسیب ها و چالش ها احتمالی کاسته می شود.

نکته مهمی که وجود دارد این است که تاثیر متقابل خانواده با بخش های دیگر جامعه و از سوی دیگر، پایداری و پایندگی آن در طول اعصار و قرون[۶]، ضرورت این امر را ایجاب می کند که به قوام و پایداری خانواده در جامعه اهتمام ویژه داشته باشیم و با تاکید بر نکات مذکور، بخش زیادی از چالش های موجود را می توان مرتفع نمود.
عنصرمهم در روانشناسی خانواده، شناخت فضای روانی حاکم بر آن است و در تربیت نیز نکته اساسی، هدایت این فضا به سمت شرایط مطلوب تربیتی می باشد.

پی نوشت ها:
[۱] ‏زهره موسی‌زاده، خانواده‌پژوهی از منظر جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و تعلیم و تربیت با رویکرد معارف اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع) (تهران: دانشگاه امام صادق( ع)، ۱۳۹۳)، ص۱۱.
[۲] ‏محمدتقی‌ شیخی‌، جامعه‌شناسی‌ زنان‌ و خانواده‌ (تهران‌: شرکت‌ سهامی‌ انتشار، ۱۳۸۰)، ص۱۳.
[۳] ‏سازمان ملی جوانان و سازمان ملی جوانان، خانواده موفق (تهران: سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، ۱۳۸۷)، ص۲۱۷.
[۴] ‏علی‌اصغر احمدی‌، ‏‫ روان‌شناسی روابط درون خانواده، ‏‫ ویراست ۲. (‏‫ تهران: ‏‫ : مهدی رضایی‌آشتیانی، ۱۳۸۷)، ص۱۸.
[۵] ‏سازمان ملی جوانان و سازمان ملی جوانان، خانواده موفق، ص۲۲۳.
[۶] ‏حسین‌ بستان‌، جامعه‌شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۰)، ص۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست