مقدمه
این روزها همه وسواس را یکی از بیماری های روانی می دانند که رواج زیادی یافته است. شاید افراد زیادی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. وسواس یک بیماری است که انواع مختلف دارد و به طور کلی می توان آن را یک بیماری روان پزشکی نامید، که منشأ اصلی آن اضطراب است وحتی موجب کاهش طول عمر افراد می شود. وسواس بیماری مزاحم و مختل کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مقاله سعی شده دقیق و مختصر این بیماری مورد بررسی قرار گیرد.
تعریف
وسواس :عقده، هیجان یا تکانهای عصبی است که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالسهای عصبی خاص میشود ودر او ناراحتی و اضطراب برمی انگیزد. فرد برای رهایی از آن فشار عصبی اقدام به انجام عملی خاص می نماید. مثل شستن تکراری دستها یا شمارش چند باره پول و ….
شرح
وسواس یك ایده، فكریا عمل مكرر و مضر است كه با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت به شخصیت خود بوده از غیرعادى و نابهنجار بودن رفتار خود آگاه است.
روان شناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نِوروزهاى شدید مى دانند كه تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب می کند و او را در سازگارى با محیط دچار اشكال مى سازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشكار است.
روانكاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى كنند و آن را حالتى مى دانند كه در آن، فكر یا عقیده اى خاص، كه اغلب وهم آمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى گیرد، آنچنان كه اختیار و اراده را از او سلب می کند و بیمار را وامى دارد كه حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى كار یا افكار خود آگاه است اما نمى تواند از قید آن رهایى یابد.
وسواس به صورت هاى مختلف بروز مى كند و در بیمار مبتلا به آن این موارد ملاحظه مى شود: اجتناب؛ تكرار و مداومت؛ تردید؛ شك در عبادت؛ ترس؛ دقت و نظم افراطى؛ اجبار و الزام؛ احساس بن بست؛ عناد و لجاجت.
وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجاً رشد مىكند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دورهاى پدید مىآید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى كه خود بیمار به ستوه مىآید.
این اختلال در طول تاریخ، دامنگیر تعدادی از انسان ها بوده است. جان بانیان (Bunyan) و چارلز داروین (Darwin) از جمله افراد مشهوری به شمار می روند که در گذشته مبتلا به این اختلال فلج کننده بوده اند.
انواع وسواس
وسواس را می توان به وسواس فکری، عملی و فکری ـ عملی تقسیم کرد.
وسواس فکری
افکار، تمایلات یا تصورات راجعه و پایداری که در دورهای از اختلال، به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده می گردند. فرد تلاش میکند این افکار، تمایلات یا تصورات را نادیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیتهای دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد. گاه افکار وسواسی در انسان ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، این وسواس به صورت هاى مختلف خود را نشان مى دهد كه برخى از نمونه هاى آن به شرح زیر است:
اندیشه درباره بدن: بدین گونه كه بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فكرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشك مراجعه مى كند و در صدد به دست آوردن دارویى جدید براى سلامت بدن است.
اندیشه درباره رفتار حال یا گذشته: مثلاً در این رابطه مى اندیشد كه چرا در گذشته چنین و چنان كرده؟ آیا حق داشته است فلان كار را انجام دهد یا نه؟
اندیشه درباره اعتقادات: گاهى فكر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرتهاى اعتقادى فراهم مى سازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مى دارد.
اندیشه افراطى:گاهى وسواس در مورد امرى به صورت افراط در قبول یا رد آن است با این كه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولى به صورتى است كه گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است كه او را ناگزیر به دفاع از یك اندیشه غلط مى سازد، از آن دفاع و یا آن را رد مى كند بدون این كه آن مسئله كوچكترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد؛
افکاری همچون وسواس آسیب رساندن به دیگران ، وسواس جنسی، وسواس خرافه نیز از انواع وسواس فکری بشمار می آید.
وسواس عملی
وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. . رفتارهای تکراری نظیر شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن یا فعالیتهای ذهنی نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات در سکوت این اعمال یا فعالیتهای ذهنی با هدف پیشگیری یا کاهش اضطراب یا ناراحتی یا جلوگیری از بعضی از رویدادها و وضعیتهای هراس آور صورت میپذیرند؛ با این وجود اعمال و فعالیتهای ذهنی مذکور رابطهٔ وافع گرایانهای با آنچه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شوند ندارد یا به وضوح افراطی اند
انواع وسواس عملی
وسواس شست و شو: شایع ترین نوع وسواس در فرهنگ ما وسواس شست وشوست. این نوع وسواس را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد.: مردم برحسب عادت تنها شستشوى مكرررا وسواس مى دانند که نزد زنان رایجتر است.
وسواس قرینه گی : نوع دیگری از وسواس که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه ای داشته باشد همه کتاب ها باید به طور میلی متری کنار هم قرار گیرند
وسواس کنترل کردن: وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است. در را قفل می کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود.
رفتار منحرفانه: جلوه آن در مواردى به صورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مى شود كه هیچ گونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسى: نمونه اش را در منظم كردن دگمه لباس و… مى بینیم و وضعیت فرد به گونه اى است كه گویى از این امر احساس آرامش مى كند.
وسواس شمردن: شمردن و شمارشها در مواردى مى تواند از همین قبیل به حساب آید مثل شمردن نردهها با اصرار بر این كه اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
وسواس راه رفتن: گاهى وسواسها به صورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مى رود و اصرار دارد كه تعداد قدم ها معین و طبق ضابطه باشد.
وسواس ترس: صورت هاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى – ترس از مرگ – ترس از دفع – ترس از محیط محدود – ترس از امرى خلاف اخلاق – ترس از تحقق آرزو.
وسواس الزام: در این نوع وسواس، فرد نمى تواند خود را از انجام عمل و یا فكرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فكر و خوددارى از آن عمل، موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
اما وسواس های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان های متعدد یا یادداشت کردن پلاک های ماشین در ذهن، وسواس در خرید ، وسواس کندن مو، وسواس قمار، وسواس آتش افروزی و…
در مواردى وسواس به صورتِ خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانه گیرى، بى خوابى، بدخوابى، بى اشتهایى و… متجلى مى شود آنچنانكه به اطرافیان فرد این احساس دست مى دهد كه نكند وی دیوانه شده باشد.
وسواسی فکری- عملی
دراین اختلال افکار وسواسگونه ، اضطرابآور و ترس با وسواسهای عملی همراه میشود. اعمالی که شخص برای کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری ، کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند. طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 5DSM اختلال وسواسی – جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیره سازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلالات ناشی از مواد و داروها و اختلالات ناشی از بیماری طبی میباشد.
افراد مستعد بیماری وسواس
شرایطی که افراد مستعد بروز انواع وسواس می شوند عبارتند از :
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادى افراد نشان مىدهد كه وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجاً رشد مىكند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دورهاى پدید مىآید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى كه خود بیمار به ستوه مىآید.
ب) در رابطه باهوش:
بررسی هاى علمى نشان دادهاند كه وضع هوشى افراد وسواسی در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسىهایى كه داراى هوش اندك و یا با درجه ضعیف باشند بسیار كم هستند؛ بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر كم هوشى شان شود.
ج) در رابطه با اعتقاد:
برخی از افراد متدین به جهت ترس از درست انجام ندادن اعمال و وظایف شرعی خود دچار وسواس می شوند
د) در رابطه با شخصیت و محیط:
تجارب نشان دادهاند آنهایى كه در زندگى شخصى حساسترند امكان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى كه والدینشان معمولاً محكومشان مى كنند این بیمارى بیشتر دیده مى شود.
گاهى وسواس فردى بزرگسال نشأت گرفته از منعهاى شدید دوران كودكى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیری هاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممكن است كار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد، معلوم نیست عاقبت خوش و میمونى داشته باشد.
پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند كه شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیكى، روابط همگن خویى و محیطى در این امور مؤثرند؛ به همین نظر وسواس در بین دوقلوهاى یكسان بیشتر دیده مى شود تا در دیگران، اگرچه ریشه هاى اساسى و كلى این امر كاملاً مشهود نیست.
مسئله شخصیت را اگر با دامنه اى وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید كه این امر حتى در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس برخلاف بیمارى هیسترى است (كه اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده مىشود)، و در جوامع به ظاهر متمدن و پیشرفته و حتى در بین افراد هوشمند هم به میزانى قابل توجه دیده مىشود.
عوامل بروز وسواس
عوامل زمینه ساز:ساختار ژنتیک، محیط داخل رحم، آسیب هنگام تولد، عوامل روانی، عوامل اجتماعی حین رشد
عوامل آشکار ساز: بیماریهای جسمی و داروها، فشارهای روانی، تغییرات اجتماعی
عوامل تداوم بخش: عوامل ذاتی مربوط به اختلال، شرایط اجتماعی
بررسی عوامل
الف) وراثت:
تحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است كه حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیمارى را از والدین خود به ارث بردهاند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل به این هستند که انتقال زمینههاى عصبى مى تواند ریشه و عاملى در این راه باشد.
ب) تربیت :
در این مورد مباحثى قابل ذكرند كه اهم آنها عبارت اند از:
– دوران كودكى:اعتقاد گروهى از محققان این است كه پنجاه درصد وسواسهاى افراد در سنین جوانى و پس از آن از دوران كودكى پایه گذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاكى از دوران كودكى ویژهاى است كه در آن كشمكشها و مقاومتها و سرسختىهاى فوق العاده وجود داشته و كودك در برابر خواسته هاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
– شیوه تربیت:در پیدایش و گسترش وسواس، براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العادهاى را باید قایل شد. بررسی ها نشان مى دهد مادران حساس و كمال جو به صورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مى كنند و مخصوصاً والدینى كه رفتار طفل را براساس ضابطه خود به صورت دقیق مى خواهند و انعطاف پذیرى كمترى دارند در این زمینه مقصرند. تربیت خشك و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن كودك به صورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و كنترل كودك در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
– تحقیر كودك:عدهاى از بیماران وسواسى كسانى هستند كه دائما این عبارت به گوششان خورده است كه: آدم بى عرضهاى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، به درد زندگى نمى خورى… و از بابت عدم لیاقت خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سركوفت شنیده و تنبیه شدهاند. این گونه برخوردها بعداً زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم كرده است.
– ناامنىها: پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند برخى از آنها كه دوران حیات كودكى آشفتهاى داشته و با ترس و ناامنى همساز بودهاند بعدها به چنین بیمارى دچار شدهاند. آنها در مرحله كودكى وحشت از آن داشته اند كه نكند كار و رفتارشان مورد تأیید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران كودكى براى راضى كردن مربیان خود مى كوشیدند و سعى داشتهاند كه دقتى افراطى درباره كارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریك بینى و موشكافى وارد شوند.
– منعها: گاهى وسواس فردى بزرگسال نشأت گرفته از منعهاى شدید دوران كودكى و حتى نوجوانى و جوانى است.باید ها و نبایدها، امر و نهی های مداوم باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد حساسیت در فرد می شود که خود زمینه ساز افکار و اعمال وسواس گونه می گردد.
– خانواده افراد وسواسى: بررسی ها نشان دادهاند:
-اغلب وسواسى ها والدین لجوج داشته اند كه در وظیفه خواهى از فرزندان، سماجت بسیار نشان مى دادهاند.
– ایرادگیر و عیب جو بودهاند؛ اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مى دیدند، آن را به رخ فرزندان مى كشیدند.
– خسیس و ممسك بودهاند به طورى كه كودك براى دستیابى به هدفى ناگزیر به اصرار بوده است و بالاخره افرادى كم گذشت، طعنه زن، و ملامتگر بودهاند و كودك سعى مى كرده خود را در حضور آنها دائماً جمع و جور كند تا سرزنش نشود.
تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا
۱- اتلاف وقت
۲- عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی؛
۳- بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و بهدنبال آن افت تحصیلی)؛
۴- خسته شدن ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی؛
۵- مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی
۶- اختلالات جنسی در افراد مبتلا به وسواس بیشتر است.و احتمالاً دچار انزال زودرس هستند . اگر خانمی مبتلا به وسواس باشد ، احتمالاً سرد مزاجی اش بیشتر است. به عبارت دیگر بسته به نوع و تیپ وسواس ، مشکلات روانی –جنسی این افراد هم تا حدودی متفاوت است . مثلاً افراد مبتلا به وسواس شستشو ممکن است طول رابطه جنسی با همسرشان کم شود ، به دلیل اینکه بخواهند از آلودگی ها جلوگیری کنند.
بنابراین می توان گفت کمترین عارضه و تاثیر وسواس در رابطه جنسی :
الف- اول اجتناب است (که می تواند به شکل سرکوبی تمایلات ذهنی نیز باشد)
ب- دوم تقلیل میل جنسی
ج- سوم اشکال در تکنیک ها و نوع رابطه
د- چهارم انزال زودرس یا سردمزاجی
ه- پنجم تمایل به کوتاه سازی رابطه که در آینده منجر به کاهش تعداد رابطه و هم کاهش طول رابطه می گردد.
درمان وسواس:
دربیماری وسواس دارو درمانی که توسط روان پزشک تجویز می گردد و روان درمانی شناختی رفتاری که توسط روانشناس و رفتار درمانی با همراهی خانواده صورت می پذیرد.
بیماری وسواس تا ۷۵ درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین ۶ ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد.
وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان های جدیدی به نام موج سوم روان درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک درمانی شود.
در روانكاوى و روان درمانى تلاشى براى ریشه یابى، ایجاد زمینه براى دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود، گشودن عقدهها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشاء اختلال خود، القائات لازم و… انجام می گیرد.
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد.
درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.
به گفتهٔ پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقهای اتفاق میافتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری میکند، حداکثر ۹۰ دقیقه بهطول میانجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتیکه بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کردهاست.
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین ( (SSRI مینامیم استفاده میشود. این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای پیش سیناپس جذب و نابود میشود.
این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. این دفع در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها)به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند.
از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده میشود.
این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری میدهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
توصیه های درمانی
براى درمان مى توان از راه و رسم ها و وسایل و ابزارى استفاده كرد كه عبارتند از:
– تغییر محیطى: محیطی که بیمار در آن زندگى مىكند. منظور از این نوع تغییر، تغییر ماهیتی ونوع کنش ها و واکنش های موجود در زندگی فرد می باشد.
– ارتباط خوب و مناسب: در روان درمانى آنچه مهم است، داشتن و یا ایجاد روابط خوب و مناسب همدردى و همراهى، كمك كردن، دادن اعتبار و رعایت احترام، وانمود كردن حق به جانبى براى بیمار، تقویت قدرت استدلال، بیان خوب، خوددارى از سرزنش و… است.
– تغییر آب و هوا: دور ساختن بیمار از محیط خانواده، و اقامت او در یك آسایشگاه و واداشتن او به زندگى در یك منطقه خوش آب و هوا براى تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثرى آرامش بخش دارد و این امرى است كه اولیاى بیمار مى توانند به آن اقدام كنند.
– تغییر شرایط زندگى: از شیوههاى درمان این است كه زندگى بیمار را به محیطى دیگر بكشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى كشاند كه در آن مسئله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد. بررسی هاى تجربى نشان مى دهند كه در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل كار و زندگى، بهبود كامل حاصل مىشود.
– ایجاد اشتغال و سرگرمى: تطهیرهاى مكرر و دوبارهكارىها بدان خاطر است كه بیمار وقت و فرصت كافى براى انجام آن در خود احساس مى كند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است در حدود امكان سرگرمى او زیادتر گردد تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یكى پس از دیگرى او را وادار خواهد كرد كه نسبت به برخى از امور بىاعتماد گردد، از جمله وسواس. پس با استفاده از فنون و شیوههایى او را به كارى مشغول دارید و به امر و وظیفه اى وادار نمایید تا حدى كه وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم كردن عمل و وظیفه كار و برنامه خود را اگرچه نادرست است سریعاً انجام دهد. تكرار و مداومت در چنین برنامه اى در مواردى مىتواند به صورت جدى در درمان مؤثر باشد.
– زندگى در جمع: فرد وسواسى را باید از گوشه گیرى و تنهایى بیرون كشید. زندگى در میان جمع خود مىتواند عامل و سببى براى رفع این حالت باشد. ترتیب دادن مسافرت هاى دسته جمعى كه در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدى را در زندگى پذیرا شوند، در تخفیف و حتى درمان این بیمارى مخصوصاً در افرا كمرو مؤثر است.
– شیوههاى اخلاقى: رودربایستىها و ملاحظات فیمابین كه هر انسانى به نحوى با آن مواجه است تا حدود زیادى سبب تخفیف این بیمارى مى شود. طرح سؤالات انتقادى توأم با لطف و شیرینى، به ویژه از سوى كسانى كه محبوب و مورد علاقه بیمارند در امر سازندگى بیمار بسیار مؤثر است و مى تواند موجب پیدایش تخفیف هایى در این رابطه شوند و البته باید سعى بر این باشد كه «انتقاد» به «ملامت» منجر نشود و روح بیمار را نیازارد. احیاى غرور بیمار در مواردى بسیار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خوارى ناشى از پذیرش رفتارهاى ناموزون وسواسى است و به بیمار قدرت مى دهد. باید گاهى غرور فرد را با انتقادى ملایم زیر سؤال برد و با كنایه به او تفهیم كرد كه عُرضه اداره و نجات خویش را ندارد تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا كرد كه مى تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد كه درباره افكار خود اگر چه بى معنى است صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباش.
– زیر پا گذاردن موضوع وسواس: در مواردى براى درمان بیمار چارهاى نداریم جز این كه به او القا كنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتى با پیراهنى كه او آن را نجس مى داند و یا با دست و بدنى كه او تطهیر نكرده مى شمارد و به نماز بایستد و وظیفه اش را انجام دهد. به عبارت دیگر بیمار را واداریم تا همان كارى را كه از آن مى ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورتی است كه در مى یابد هیچ واقعه اى اتفاق نمى افتد.
وسواس در دیدگاه اسلام:
در متون و منابع اسلامی نیز به نکات کاربردی قابل اعتمادی در عرصه وسواس و چگونگی درمان آن برمی خوریم؛ در آیات متعددی، واژه «وسواس» در قرآن کریم آمده (سوره های مبارکه ناس، اعراف و طه) و منظور از آن نوعی اختلال روانی و فکری است که مترادف با ذهاب عقل بوده، باعث می شود افراد به سوی افکار ناخواسته کشیده شوند و در نتیجه، دست به رفتارهای نادرست یا ناپسند بزنند.
پیامبراکرم نیز وسواس را به صورت تصورات و افکاری تعریف می کند که شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به قهقرا می برد و از انجام اعمال طبیعی باز می دارد.
بر اساس متون و منابع اسلامی، محتوای وسواس بیش تر در ارتباط با اعمال و رفتارهای عبادی و مذهبی همچون نماز، غسل، طهارت و نجاست است و علامت مشخصه آن وجود اضطراب می باشد، به گونه ای که اضطراب، آسایش و راحتی را از فرد سلب می کند و همراه با شک و تردید است. افراد وسواسی دایم در مورد امور اعتقادی مانند وضو و طهارت دچار شک و تردید می شوند و احساس الزام و اجبار به اعمال و رفتارهای تکراری دارند.
با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامی می توان مشاهده کرد که وسواس انواع متفاوتی دارد که عبارتند از: وسواس فکری (ترس از بیماری و تفکر افراطی در مورد سلامتی)، وسواس اعتقادی (اندیشه های بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطی (داشتن افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نمی باشند)، و وسواس عملی (تکرار رکعات نماز، طهارت یا غسل.)
در مورد سبب شناسی وسواس، نظریه پردازان اسلامی با استنباط از آیات و احادیث، معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحی)، اختلالات جسمی (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطی به غرایز (شهوت و امیال کاذب)، عدم رشد عقلی، ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و برخی عوامل دیگر می توانند سرچشمه ایجاد این اختلال گردند. همچنین پرورش صحیح ذهنی، رشد عقلانی، به کارگیری شیوه های تربیتی درست، پیش گیری از تشدید اضطراب و ترس و پرخاشگری، برقراری نظم و انضباط منطقی در زندگی، آگاهی از وظایف شرعی و زدودن ابهام در این زمینه از جمله راهبردهای پیش گیرانه ای هستند که در متون اسلامی بر آن ها تأکید شده است.
در احادیث و روایات، به روش ها و فنون شناختی، معنوی، ارتباطی، رفتاری و دارویی برای درمان این اختلال اشاره شده است که برخی از آن ها عبارتند از: پرورش عزّت فرد مبتلا به وسواس، تشریح کامل وظایف شرعی در مورد افکار و اعمال وسواسی، تکیه به خداوند و توکّل به او و استعانت از او، رجوع به توضیح المسائل برای انجام صحیح اعمال و وظایف دینی، اکتفا به واجبات و ترک مستحبات، مراقبت مستمر از وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال خود در فرایند درمان، نظارت مشاوری معتبر و متخصص بر اجرای راهبردهای درمانی مذکور، درمان از طریق خوردن انار شیرین، روغن زیتون، خرما، سیب، کندر و سبزیجات، شست وشوی سر با آب سدر، دود کردن اسپند و خضاب و رنگ کردن مو.
خداوند متعال به دلیل احاطه کامل به همه ابعاد وجودی انسان، شناخت عمیق و جامع از تحولات درونی انسان دارد و توصیه های وی در قرآن نیز قابل توجه و موثر در حل معضلات روانی و اجتماعی انسان است.
نگرش در قرآن کریم، مشخص می سازد که همه انسانها وسوسه پذیرند و آفت وسوسه می تواند همه را گرفتار نماید ولی انسانها می توانند با توجه و توکل بر خداوند، خود را از تزلزلها رهایی بخشند و با تسلط بر ذهن و روان خویش به آرامش و اطمینان عمیق درونی دست یابند.
در اين بخش،لازم به يادآوري است كه بگوئيم:ميان وسواس و احتياط كاري تفاوتهايي وجود دارد. چنانچه در احاديث،احتياط،راه نجات معرفي شده است و عملي پسنديده مي باشد.
مرحوم «محمد حسن نجفي» صاحب كتاب ارزشمند «جواهر الكلام» مينويسند:اگر احتياط سبب وسواس شود،ممنوع و حرام است.
در پايان اميد آن داريم كه خداوند ما را از وسوسه هاي شيطاني دور بدارد.و در اين راستا،به اين نكته توجه ميكنيم كه:ان الظّن لا يغني من الحق شيئ .(سوره يونس،ايه ۳۶)
منابع:
تفسیرالمیزان، علامه محمدحسین طباطبایی
بحارالانوار، ج ۵۷،محمدباقر مجلسی
وسائل الشیعه، ج ۱،شیخ حرّ عاملی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ۵-DSM
روانپزشکی بالینی. نصرتالله پورافکاری.
روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد). ج۲ ترجمهٔ مهران منصوری و همکاران.
روان شناسی مرضی تحولی:از کودکی تا بزرگسالی،ج۲
افسردگی واکنش یا بیماری، نصرت الله پورافکاری
رفتار درمانی شناختی: راهنمای کاربردی در درمان اختلال های روانی، ترجمه قاسم زاده، تهران
مبانی روان پزشکی آکسفورد، ترجمه کیانوش هاشمیان و ابوحمزه الهام.
شناخت مشاوره از دیدگاه اسلامی (چکیده مقالات دومین همایش)علی نقی فقیهی
شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام ،محمود ارگانی بهبهانی
وسوسه و وسواس در اسلام ، یحیی سیدمحمدی
وسواس، برداشت ها و درمان رفتاری، ترجمه امیر هوشنگ مهریار
بهروز میلانی فر، بهداشت روانی،تهران
مجله معرفت، شماره ۷۵ , فقیهی، علی نقی / مطهری، جمشید
سایت تبیان
سایت سلامت نیوز