بسمه تعالی
راهکارهای تحصیل نشاط[۱]
«فردی، خانوادگی و اجتماعی»
مباحث مقدماتی ۱
واژه های هم و غم و کسالت
غم به معنای پوشاندن است و ابر را از آن جهت غَمام می گویند که آفتاب و آسمان را می پوشاند. حزن و اندوه را از آن جهت غمّ می گویند که سرور و حلم را می پوشاند.
هم به معنای قصد و اراده است و به معنی حزن و اضطراب هم به کار رفته است.
با بررسی مفهوم لغوی این دو واژه، چند نتیجه به دست می آید:
اول: همّ و غمّ از مفاهیمی است که شدت و ضعف و مراتب دارد؛ زیرا موجبات آن متفاوت است؛
دوم: اگر کسی دچار همّ شد، می تواند برای برطرف کردن علت آن اقدام کند و اگر کسی دچار غمّ شد که برطرف کردن موجباتش در اختیار انسان نیست، باید برای کاستن از آثار منفی و آسیب های آن بکوشد.
سوم: همّ و غمّ عارضی بوده و حالت ثابت انسان نیست.
تعریف نشاط و شادمانی
نشاط به معنای اهتزاز روح و تحرک و پویایی انسان است.
نشاط ضدّ واژه کسالت است؛ امام صادق علیه السلام در حدیث جنود عقل و جهل می فرمایند: «النَّشاطُ وَ ضِدَّهُ الکَسَلَ وَ الفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الحَزَن؛ نشاط که ضد آن کسل بودن است و شادمانی که ضد آن غصّه است.»[۲]
نشاط به معنای آمادگی و احساس خوشی برای انجام عمل است. از تعریف های متعدد نشاط می توان فهمید که نشاط به معنای اهتزاز و تحرّک، سرزنده بودن، بشّاش بودن، پویایی، احساس خرسندی و شادکامی است.
نُشره: در لغت به معنای انبساط، باز شدن و ضدّ انقباض و گرفتگی است. در روایت آمده است: «الطِّیبُ نُشرَةٌ وَ العَسَلُ نُشرَةٌ وَ الرُّکُوبُ نُشرَةٌ وَ النَّظرُ إلی الخُضرَةِ نَشرَةٌ»[۳]
فَرَح: واژه فرح به معنای شادی است؛ چه شادی واقعی و معنوی و چه شادی همراه با غفلت و گناه؛ در قرآن می خوانیم: «قُل بِفَضلِ اللهِ وَ بِرَحمَتِهِ فَبِذالِکَ فَلیَفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمّا یَجمَعُونَ؛ بگو [مؤمنان] تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند، (نه به مال و مقام) که آن بهتر از هر چیزی است که می اندوزند.»[۴]
خندیدن، یکی از واکنش های لذّت بخش برای انسان و دیگران است. خنده غالباً بر نشاط و شادمانی و بهجت دلالت دارد و برای جسم روان انسان، آثار و فوائد گوناگونی دارد.
خنده، مانند ورزش های خانگی است و فوائد تحرک و ورزش را به دنبال دارد؛ زیرا با خندیدن، مانند ورزش کردن، اکسیژن بیشتری وارد ریه ها می شود و آثار تسکینی و روانی دارد.
خندیدن، فشار های روانی را کاهش می دهد و موجب تخلیه انرژی های منفی از روان می شود.
خندیدن، نوعی خانه تکانی روحی و روانی و عاملی برای زدودن کدورت ها و کینه هاست.
خنده از بهترین هدیه های بی هزینه و پر ثمر شما به دیگران است.
در روایات اهل بیت علیهم السّلام لبخند به عنوان کلید ارتباطی با دیگران معرفی شده است. خنده در چهره مؤمن عبادتی زیباست که سبب تقرب به درگاه الهی می شود تا جایی که شادمان سازی دیگران، همچون شاد کردن خدا و رسول و دیگر پیشوایان دینی محسوب می شود.
کسالت دلیل بدبختی و نشاط، کلید خوشبختی
کسالت به معنای توقف و رکود و سستی اعضای بدن در انجام وظایفشان است.فرد کسل میل به ترک وظیفه، بی تحرکی، خواب، تنبلی و استراحت بدون کار و تلاش دارد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از کسالت و دلزدگی بپرهیز که آن دو کلید هر بدی هستند؛ هر کس کسالت ورزد، هیچ حقی را ادا نمی کند و هرکس دلزده شود، بی هیچ حقی صبوری نمی کند.»[۵]
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «آنگاه که اشیاء با هم ازدواج کردند، کسالت و عجز نیز به هم پیوستند و فرزند آن ها فقر شد.»[۶]
علاج کسالت در روایات
- امید به پاداش الهی
امام صادق علیه السلام فرمودند: «اگر پاداش از جانب خداست، پس کسالت برای چه؟»[۷]
- دعا و درخواست نشاط از خدا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تقاضای نشاط از درگاه الهی و مصونیت از کسالت و دلزدگی، اینگونه دعا می کنند: «خدایا! بر ما منت بگذار با عطا کردن نشاط و ما را پناهمان ده از سستی و کسالت و عجز و بیماری ها.» [۸]
- تقویت اراده
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: با اراده به مقابله با سستی برخیزید.
- تکیه نکردن به افراد کسل
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: در کارهایت بر آدم بی نشاط تکیه نکن.
- کمک نگرفتن از فکر کسل
امام صادق علیه السلام فرمودند: نه از کسل یاری بجوی و نه با عاجز مشورت کن.
نشاط از مؤلفه های عقلانیت و ایمان
بنابر آموزه های دینی، یکی از ویژگی های انسان عاقل، نشاط و بالندگی و از نشانه های شخصیتی جاهل، کسالت و اندوهناکی است.
امام صادق علیه السلام در حدیث جنود عقل و جهل که در آن بیش از چهل زیبایی و زشتی اخلاقی را فهرست می کنند، نشاط و فرح را از سربازان عقل و ویژگی های انسان عاقل بر می شمارند:
«النَّشاطُ وَ ضِدُّهُ الکَسَلَ وَ الفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الحَزَنَ؛ نشاط که ضد آن کسل بودن است و شادمانی که ضدّ آن غصّه است.»[۹]
حضرت علی علیه السلام در بیان صفات اهل تقوا و جایگاه نشاط در ایمان مؤمنین می فرمایند:
«بَعِیداً کَسَلُهُ دائِماً نَشاطُهُ؛ او (متقی) را نگری که تنبلی از او دور و نشاطش همیشگی است.»[۱۰]
همچنین امام صادق علیه السلام در توصیف مؤمنین می فرمایند:
«المُؤمِنُ لَهُ قُوَّةٌ فِی دِینٍ وَ حَزمٌ فِی لِینٍ وَ إیمانٌ فِی یَقِینٍ وَ حِرصٌ فِی فِقهٍ وَ نَشاطٌ فِی هُدًی وَ بِرٌّ فِی إستِقامَةٍ؛ صفت مؤمن این است: در دین، نیرومند و در نرمی، احتیاط کار و ایمانش به سرحد یقین و در فهمیدن، حریص و در هدایت، با نشاط و در نیکی، پایدار است.[۱۱]»
قرآن، کسالت در عبادت را از نشانه های بارز منافقین می شمارد و می فرماید:
«إنَّ المُنافِقیِنَ یُخادِعُونَ اللهَ وَ هُوَ خادِعُهُم وَ إذا قامُوا إلی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ النّاسَ وَ لا یَذکُرُونَ اللهَ إلّا قَلیلاً؛ همانا منافقان با خدا مکر و حیله می کنند در حالی که خداوند [به کیفر عملشان] با آنان مکر می کند و هرگاه به نماز برخیزند، با کسالت برخیزند؛ آن هم برای خودنمایی به مردم و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند.[۱۲]»
[۱] برگرفته از کتاب «احساس خوب» به قلم حجة الاسلام و المسلمین نیلی پور.
[۲] کافی، ج ۱، ص ۲۱.
[۳] وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۴۳.
[۴] یونس، ۵۸.
[۵] تحف العقول، النص، ص ۲۹۵.
[۶] الکافی (ط – الإسلامیة)، ج ۵، ص ۸۶.
[۷] الأمالی (للصدوق)، النص، ص ۷.
[۸] بحار الأنوار، (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۱۲۵.
[۹] المحاسن، ج۱، ص ۱۹۷.
[۱۰] الامالی الصدوق، ص ۵۷۳.
[۱۱] کافی، ج۲، ص ۲۳۱.
[۱۲] نساء، ۱۴۲.