پرسش:
نوجوانی شانزده سالهام. مشکل من این است که نمیتوانم دوستانم را حفظ کنم و برای مدت طولانی آنها را نگهدارم. در ابتدای رفاقت خیلی گرم و راحتم ولی به تدریج دوستانم برای من خستهکننده میشوند و دنبال پیدا کردن افراد جدیدی می گردم. این وضعیت مرا نگران میکند. احساس میکنم مشکلی در من وجود دارد که قدرت رفاقت طولانی را ندارم. لطفا راهنماییام کنید.پاسخ:
دنیای رفاقت، دنیایی پر از فراز و نشیب است. روزهای خوب و بد ما در کنار دوستانمان تجربه میشود. عیار دوستان هم مانند طلا، بالا و پایین دارد. بعضیها آنقدر بامرام و باصفا هستند که هیچوقت جا خالی نمیدهند و از همراهی دست برنمیدارند و بعضیها هم با کوچکترین مسئلهای، میدان دوستی را خالی میکنند و فقط به خودشان فکر میکنند. با این همه، دوستی ملاکهای دیگری هم دارد. یکی از آنها مدت دوستی است. به قول معروف، همه چیز تازهاش خوب است ولی دوستی هر چه قدیمیتر و کهنهتر باشد ارزشمندتر است. حالا با این مقدمه، به سراغ سؤال شما دوست نوجوانم میروم. چرا بعضیها نمیتوانند دوستی خود را برای مدت طولانی حفظ کنند. برای جواب به چند قانون توجه کنید:
اول خودت را بشناس
قدم اول در ایجاد یک ارتباط موفق، این است که روحیات خودمان را بشناسیم. در شخصیت هر کدام از ما ویژگیهای منحصر به فردی دیده میشود. ما فقط در یک مسئله با دیگران اشتراک داریم: متفاوت بودن! برخی از ما به دوستیهای محدود و طولانی و عمیق فکر میکنیم در حالیکه عدهای مایلند دوستان متعددی را تجربه کنند، اما خیلی معمولی و زودگذر. برخی زودرنجاند و با دیدن کوچکترین رفتار نامناسبی از دوستان خود، کاخ دوستی را ویران میکنند، در مقابل عدهای سطح تحمل فراوانی دارند و بر سر دوستیهای خود مدتها میمانند، هر چند که از دوست خود گاهی رنجیده خاطر شوند. شرایط خانوادگی ما هم مهم است. اگر در خانوادهای زندگی میکنید که از نظر اجتماعی و فرهنگی در سطح بالایی هستند، لازم است دوستانی انتخاب کنید که خانواده شما را راضی کند. قوانینی که پدر و مادر برای انتخاب دوست ملایم به شما هدیه میکنند، میتواند نقشه خوبی برای یک دوستی ماندگار و مفید باشد.
انتظار خودت را از دوستی مشخص کن
خیلی از ناراحتیهای ما از دیگران، به دلیل انتظارات نادرست است. این انتظارات یا زیادتر از یک رفاقت است، یا در مقایسه با کارهایی که خودمان برای دوستمان انجام میدهیم، ناعادلانه است و یا بدتر اینکه، انتظاری است که حتی رفیق ما از آن با خبر نیست. ما خیلی وقتها آدمها را به خاطر چیزهایی که از آن مطلع نیستند، سرزنش و محاکمه میکنیم. به این خاطر بهتر است که اولا انتظار خودمان را از دوستی مشخص کنیم مثلا من به این خاطر با فلانی رفیق شدم که در مسیر تحصیل موفقیت بیشتری نصیبم شود، یا انتظار دارم شما هنگامی که من دچار مشکل میشوم، مرا تنها نگذاری. قدم بعدی قانون این است که به همان اندازهای که از او انتظار داریم، انتظارات او را هم از دوستی بدانیم و به جا آوریم و مهمتر اینکه او را از انتظارات خود با خبر کنیم.
برخی از ما به دوستیهای محدود و طولانی و عمیق فکر میکنیم در حالیکه عدهای مایلند دوستان متعددی را تجربه کنند، اما خیلی معمولی و زودگذر. برخی زودرنجاند و با دیدن کوچکترین رفتار نامناسبی از دوستان خود، کاخ دوستی را ویران میکنند، در مقابل عدهای سطح تحمل فراوانی دارند و بر سر دوستیهای خود مدتها میمانند، هر چند که از دوست خود گاهی رنجیده خاطر شوند.
اعتدال را رعایت کن
بعضیها عادت کردهاند تا آنقدر با هم باشند که از همدیگر خسته شوند یا اینکه قهر باشند و کاری به همدیگر نداشته باشند. این دو طرف یک رابطه خراب است. کسانی که خود را خراب رفاقت میدانند، بیشتر دچار این آسیب میشوند. خوب بودن به معنای زیادهروی در رفاقت نیست. شما غیر از رفاقت با دوستان، کارهای دیگری هم دارید که باید به آنها برسید. اصلا منطقی نیست که وقت زیادی از دوره طلایی نوجوانی را با تلفن، پیامک یا ارتباط بیهدف با دوستان بگذرانید، هر چند که برای شما جالب و لذت بخش باشد. کوتاهی یا زیادهروی در هر کاری، نشانه ناآگاهی و نادانی است. هر چند وقت یکبار، دوستی خود را بررسی کنید و ببینید درجه اعتدال آن چند است. حتما از یخزدگی یا رسیدن به نقطه جوش دور نگه داشته شود.
به دوستی خود تنوع بده
وقتی دوستان خود را در قالبهای متنوع ببینید، برای شما جذابتر خواهد بود. مثلا وقتی با دوستتان غیر از تحصیل در گروههای دیگر مانند تیم ورزشی، گروه سرود یا تئاتر، هیئت محله یا یک انجمن فعالیت میکنید، عمق دوستی شما بیشتر میشود و دیگر احساس تکراری بودن و بیخاصیت بودن در دوستی فعلی نمیکنید.
دوستیها را هدفمند کن
نشانه کار منطقی و درست این است که هدف درستی را دنبال میکند. دوستی هم از همین جنس است. وقتی به انتخاب کسی برای دوستی فکر میکنید، حتما به هدفهایی که از این دوستی دارید، توجه کنید. اگر هدف شما از این دوستی فقط این باشد که خوش باشید و با همدیگر روزگار بگذرانید، معلوم است که پس از مدتی از دوستی خود احساس نارضایتی پیدا میکنید و دوستی به هم میخورد، اما اگر هدف شما مشخص باشد، مثلا چون به رشد اخلاقی فکر میکنید، با کسی دوست شدهاید که در این زمینه از شما موفقتر است یا چون میخواهید آینده خوبی برای خود ایجاد کنید، با دوستان با انگیزه و موفق رفاقت میکنید. گاهی هم تواناییهای ورزشی یا استعداد و هوش برتر رفیق شما، باعث علاقه شما میشود.
یادمان باشد که پایدارترین دوستیها مال کسانی است که دوستی خود را برای خدا و رسیدن به معنویت ایجاد میکنند.